یک شبی مجنون نمازش راشکست.
بی وضودرکوچه ی لیلا نشست.
عشق ان شب مست مستش کرده بود.
فارغ ازجام الستش کرده بود.
گفت یارب ارچه خوارم کرده ای؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای؟
خسته ام زین عشق دل خونم نکن.
من که مجنونم تومجنونم مکن.
مرد این بازیچه دیگر نیستم.
این توولیلای تومن کیستم.
گفت:دیوانه لیلایت منم.
دررگ وپنهان وپیدایت منم.
سالها با جور لیلی ساختی.
من کنارت بودم ونشناختی.
4860 بازدید
1 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
24 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian